Friday, January 11, 2008

هفته ای که تقریبا گذشت


پنج شنبه 10 ژانویه، فخور مقدس میهمون برنامه بود که مادر همون رویا مقدسی میهمان چند وقت پیش ماست. نکته جالب درباره این میهمان این بود که دیپلم دبیرستان را هم بعد از ازدواج گرفته و سالها بعد درسش را ادامه داده و خلاصه مدارج علمی را با وجود سه تا بچه طی کرده. در آبادان، جایی که به علت شغل همسرش زندگی می کرده، این خانم معلم موسیقی بوده که ویولن هم می زده. الان هم رییس انجمن بازنشستگان ایرانی مقیم دانمارک است.

پشت صحنه:
ایمیل هایی که گرفتیم بعد از برنامه، بیشتر از طرف آبادانی هایی بود که حسابی از "مترقی و امروزی و مدرن" توصیف کردن آبادانی ها، کیف کرده بودند.


روز چهارشنبه 9 ژانویه صد سالگی تولد سیمون دوبوار فیلسوف و اندیشه پرداز فرانسوی بود. نسل پنجم فمینیست های ایرانی، توجه و ارتباط ویژه ای با دوبوار احساس می کند. نوشته های نوشین احمدی خراسانی را می خواندم درباره برداشت و شناختی که نسل کنونی زنان ایرانی از دوبوار دارد.
دوبوار از زوایای بسیاری از جمله دفاع از جنبش ضد استعماری الجزایر بر علیه فرانسه هم شخصیتی بسیار قابل احترام است. خانم دوبوار در جایی گفته بود کسی که در مقابل شکنجه های حکومت فرانسه علیه الجزایری ها سکوت می کند، معادل این است که به نحوی در این شکنجه ها دخالت دارد.
میهمان برنامه شهلا شفیق نویسنده از پاریس بود. خانم شفیق درباره سیمون دوبوار و به خصوص درباره پویا بودن اندیشه های او صحبت کرد. شفیق در باره این جمله مشهور دوبوار که "ما زن به دنیا نمی آییم، بلکه زن می شویم" گفت جان کلام این است که زن بودن اساسا محصول فرهنگی است که بر پایه قانون ها، اسطوره ها و مذهب ها شکل گرفته و در کنار آن یک جایگاه ویژه هم برای مردان قرار دارد که در آن مرد جنس اول پنداشته می شود.

پشت صحنه:
نهم ژانویه تولد گل پسر دیگرم هم بود که حمیده در برنامه مطرح کرد و چقدر هم غافلگیرم کرد.


برنامه سه شنبه 8 ژانویه به موضوع فرزند کشی، همسر کشی، زن کشی و نحوه برخورد دوگانه قوانین جمهوری اسلامی به مرد و زن اختصاص داشت. مهیمان برنامه لیلی پورزند، حقوقدان از کانادا بود که در مورد قانون های جمهوری اسلامی اطلاعات تخصصی دارد.
در ابتدای برنامه حمیده موضوع قطع عضو را مطرح کرد و اینکه روز پیش از آن، انگشتان چند نفر را در سیستان و بلوچستان، به اتهام "سرقت و آشوب"، قطع کرده بودند. در ماجرای قطع عضو، گویا دکتری هم حضور داشته که لابد قطع عضو تحت مراقبت های پزشکی انجام شود! لیلی پورزند قانون مجازات اسلامی و ماده های مربوط به مجازات های کشتن فرزند و کشتن همسر را شرح داد.
اگر اشتباه نکنم در جایی از شیرین عبادی خوانده بودم که برای توضیح ِ نبود ِ انسجام و نبود روح واحد در قوانین ایران، به ماده 220 و 622 قانون مجازات اسلامی اشاره کرده بود.
بر اساس ماده 223 قانون مجازات اسلامی، هر فرد بالغ و کبیری که کودک نابالغی را بکشد، می توان او را قصاص کرد. اما اگر قاتل پدر و جد پدری باشد، طبق ماده 220 همان قانون، از قصاص معاف می شود و فقط باید به ورثه مقتول دیه بپردازد و تعزیر شود (که طبق نظر دادگاه می تواند حتی فقط یک ضربه شلاق باشد.)
حالا این را داشته باشید: بر اساس ماده 622 قانون مجازات اسلامی، هر کسی عالما یا عامدا یا به واسطه ضرب یا اذیت و آزار زن حامله، موجب سقط جنین وی شود، علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص، به حبس از یک تا سه سال محکوم می شود. این "هر کس"، به این معنی است که بین پدر یا فرد دیگری فرق گذاشته نمی شود. یعنی اگر شوهر با کتک زدن همسرش موجب سقط جنین وی شود، طبق ماده 622 ممکن است حتی قصاص شود. اما اگر این جنین سالم به دنیا بیاید و زنده متولد شود و مثلا پدرش خفه اش کند، قصاص نمی شود و دادگاه می تواند علاوه بر پرداخت دیه، او را به فقط 10 روز حبس به عنوان تعزیر محکوم کند.
باید این موضوع را دنبال کنم و جزئیات آن را پیدا کنم.

پشت صحنه:
خوبی این برنامه همین هم هست: حسابی به خواندن قانون اساسی و قانون مدنی ایران افتاده ایم.

No comments: