ام اس پایان زندگی نیست؛ ام اس آغاز زندگی متفاوتی است

این دفعه در مورد بیماری مالتیپل اسکلروسیس یا ام اس برنامه داشتیم، با حضور خانم دکتر ماهان چهره نما نورولوژیست یا همون متخصص مغز و اعصاب، که جالب هم بود برامون وقتی فهمیدیم از 11 سالگی آمریکا بوده، ولی انصافا فارسی رو خوب صحبت می کرد! درباره عوامل مختلفی که احتمالا می تونن آغازگر بیماری ام اس باشن صحبت کردیم مثل ژنتیک و گفتیم که این بیماری در زنان بیشتره، از علایم بیماری گفتیم و این که شدت و نوع علایم چقدر می تونه متغییر باشه هم در خودِ فرد بیمار و هم بین افراد مختلف. همچنین گفتیم که سیر بیماری واقعا به راحتی قابل پیش بینی نیست و همین موضوع شاید کمی مبتلایان رو بترسونه ولی همونطور که خانم دکتر چهره نما هم گفت تحقیقات خیلی زیاده و همه به این هدفه که شناخت بیشتری از مکانیسم آغاز بیماری به وجود بیاد تا شاید بتونیم بهتر درمانش کنیم شاید هم روزی علاج این بیماری پیدا بشه. در مورد تاثیر این بیماری بر بارداری هم صحبت شد و گفتیم که ام اس بر توانایی بارداری خانمها اثر منفی نمیذاره و دیده شده که حتی بارداری یه اثر محافظتی هم داره! از گفته های خانم ویولت نویسنده وبلاگ "من و ام اس" این مساله رو مطرح کردیم که نه تنها ام اس بلکه هیچ بیماری دیگه ای به خودی خود پایان زندگی نیست و با تمام زیر و بم ها و مشکلاتی که یک فرد مبتلا به ام اس امکان داره با اونها مواجه بشه ولی باز زندگی ادامه داره و باید از اون لذت برد. طبق روال برنامه هم در مورد افراد مشهوری که به این بیماری دچار هستن صحبت کردیم و این که اونها هم سعی دارن از موقعیت خودشون استفاده بکنن و آگاهی نسبت به این بیماری رو در جامعه بالا ببرن. در مورد درمانهای جدید هم صحبت شد و اینکه پژوهشگران دارن سعی می کنن درمانهای این بیماری رو که نقش کنترل کننده بر علایم و سیر بیماری داره به صورت خوراکی و قرص در بیارن چون فعلا همه درمانهای موجود تزریقی هستن و امکان داره استفادش برای بعضی ها مشکل باشه. باز هم در مورد ام اس برنامه خواهیم داشت، برای اینکه ترس از این بیماری رو کاهش بدیم و سعی کنیم امید رو دوباره به مبتلایان و خانواده و دوستان اونها برگردونیم.

پشت صحنه:
این هم مطلبی از وبلاگ من و ام اس درباره برنامه ما:

با توام!یکشنبه، 28 بهمنماه 1386ديروز طبق معمول پاي کامپيوتر بودم و به کارهام مي رسيدم که دينگ دينگ موبايل خبر از اس ام اس جديد داد، نگاهي به صفحه انداختم از هادی بود..........کنجکاو شدم! حتما کاري باهام داره که مسيج زده،نوشته بود:سلام ويولت جان! VOA داره وبلاگت رو معرفي ميکنه! بابا معروف! بابا جاسوس!!!!! بابا آمريکايي!با آخرين سرعت که تو پاهام اين روزها سراغ دارم خودم رو به تلويزيون رسوندم و زدم کانال مربوطه ... ظاهرا نشستي بود با دو دکتر متخصص مغز و اعصاب و صحبت در مورد اين بيماري و پيامدهاي اون و معرفي چهره هاي سرشناس مبتلا....(مثل من)در آخر برنامه به نقل قول از وبلاگ من قسمتي از نوشته ام رو خوند :" روزهاي بد و خوبي با اين بيماري گذروندم در حال حاضر اِي بد نيستم ميشه روزهاي كه خودم را به زور اينطرف اونطرف مي‌كشم .هدفم از نوشتن اين وبلاگ كمك به حفظ روحيه افرادي مثل خودمه كه بدونن با داشتن هر بيماري زندگي براشون به آخر نرسيده و راههاي زيادي براي لذت بردن از زندگي هنوزم وجود داره و قبولوندن به افراد سالم كه ميتونن بي هيچ دغدغه اي قلبشون رو در اختيار كسي بگذارند كه به ظاهر ناتواني در جسمش داشته باشه."عجيبه هنوزم وقتي نوشته ايي از خودم که در مورد خودم و حسهامه مي شنوم از زبون فرد ديگه گريه ام مي گيره. پ.ن: هادي عزيز برام نوشت که براي ديدن برنامه يا دانلود اون بايد به voapnn.com برنامه زن امروز مراجعه کنم.